اخبار موسسه, پوستر ها, سمینار ها

“اسطوره وسینما”

موسسه مطالعاتی رویش دیگر در روز دوشنبه 93/2/29 ساعت 18 به موضوع “اسطوره وسینما” با حضور محسن صفوی فر (فیلم ساز و مدرس سینما)می پردازد.
روابط عمومی موسسه مطالعاتی رویش دیگر

2 دیدگاه در ““اسطوره وسینما”

  1. مرتضي گفت:

    مثل هميشه كاغذم را از كيفم در مياورم كه بتوانم نكات برجسته جلسه هاي موسسه رو بنويسم و در خانه مرور كنم يا اينكه يادداشت بردارم و سووالهايي كه در ذهنم مي آيد را گوشه از كاغذ بنويسم تا يادم نرود و از سخنران بپرسم.سووالهايي كه برايم بيشتر دغدغه دارد تا سووالهايي كه خود ميتوانم از كتابها بخوانم.اما اين بارسخنران ميگفت بايد مقدمه اي را بگويد تا به اصل سخن خود كه كاركردهاي اسطوره در ساحت روايت سينمايي است برسد.مقدمه از روي برگهايي كه كپي از كتابي يا مقاله اي است خوانده ميشود گويي سخنران خود حرفي براي گفتن ندارد درباره اسطوره.متن خواني ادامه پيدا ميكند كم كم از گوشه و كنار چشمانم احساس ميكنم اطرافيانم نيز قلم را از روي كاغذ برداشته اند تا ببينند اين مقدمه چه ميخواهد بگويد و كي اين متن خواني مقدمه تمام ميشود و حرف سخنران از كجا آغاز ميگردد.ساعت جلسه از 6:15 شروع شد و حالا ساعت 7:15 دقيقه است كه سخنران ميخواهد كاركرد اسطوره را از طريق روانكاوي توضيح دهد از روشي كه خود ميگويد ازين طريق اسطوره را براي خود تعريف كرده است.حاضرين در جلسه درخواست تنفس ميكنند.گويي همه به اجبار يكساعت بر صندلي نشسته اند و ذهنشان منتظر اين بوده كه بالاخره اسطوره و سينما (عنوان جلسه) از كجا وارد بحث جدي ميشود و نظر سخنران چيست.از در كلاس چند نفري خارج ميشوند و فقط يك نفر باز ميگردد.مشخص ميشود كه سخنران نتوانسته مخاطب را سرشوق بياورد .در چهره سخنران هم ميتوان ديد كه خود هم تشخيص داده تا اينجا نتوانسته است منظور خود را برساند و يا اينكه توانايي نداشته است كه مقدمه ايي كوتاه بر مبحث خود داشته باشد.بعد از تنفس سخنران شروع به بحث روانكاوي و عقده اديپ و…ميكند .يك خانم و يك آقا به خوبي اشكالات گفتاري و عملي سخنران را به او گوشزد ميكنند.جالبه هر دوي اين دو نفر جوان هستند و كوچكتراز سخنران.از اينجا به بعد شك همه فروميريزد كه سخنران حرفي درباره اسطوره و سينما ندارد.و همه مثالهايي كه ميزند از کتاب‌ “اسطوره و سینما” استوارت وُیتیلا، ترجمه‌ی محمد گذرآبادی است كه در ژانرهاي مختلف نام فيلمهايي را برده است.اينجاست كه ميبينيم سخنران واقعا حرفي براي زدن در اسطوره و سينما ندارد.حرفي براي ديگران اين مهم است. كم كم يكي يكي از حاضرين جلسه را ترك ميكنند و نهايتا با بحث برجهاي دو قلو بحث جمع بندي ميشود و تمام ميشود.و همه انگشت به دهن كه خب كدام كارگردان از اسطوره و انديشه اسطوره اي استفاده كرده است و فيلمش چه پيامي براي انسانها دارد؟خب اصولا براي چه هدفي اسطوره ها در فيلمها نيز به تصوير مي آيند؟كدام كارگردان در فيلمهايش اسطوره انديش و كدام كارگردان اسطوره ستيز بوده است؟و سير اسطوره انديشي در كدام كارگردانها در فيلمهايشان ادامه داشته است و به اسطوره ها اعتقاد داشته اند؟گويي هم سخنران بهرام بيضايي و اسطوره انديشي ايش را فراموش كرده است با آن غناي عميق در آثار نمايشي و سينمايي اش هم استوارت وُیتیلا تاركوفسكي و بازگرداندن اسطوره در فيلمهايش را. من دست خالي از جلسه بيرون مي آيم.با خودم ميگويم چه چيزي ياد گرفتم؟، وقتي دنبال اسطوره و سينما رفتم و خواستم آكادميك و تحليلي روايت اسطوره انديشي و اسطوره ستيزي را در فيلمهايي كه ديده ام يا ديگران و سخنران از آن ياد ميكند را دباره مرور كنم و بر دانش و تحليلهايم بيافزايم اما دريغ كه حس ميكنم دست خالي برگشتم.با بغضي كه بر گلويم بود كه ديدم چقدر دوستان مشتاقي كه با گله مند بودن از موسسه رفتند و شايد افرادي كه اولين جلسه حضورشون در موسسه بود شايد ديگر برنگردند.چرا هنوز ياد نگرفتيم اگر در حوزه اي چيزي نميدانيم و تخصص نداريم،نگوييم و لب نگشاييم. روح انسانها تشنه است.تشنگي انسانهاي جوان را سر سري و بيهوده نگيريم.بار امانت را هركسي بر دوش نميتواند بكشد.اين را در زندگي بفهميمم.وبا معرفت باشيم.

    1. ممنون از انتقادی که کردید. حتما مورد بررسی قرار می گیرد و به مدیر موسسه انتقال داده می شود. امیدواریم جلسات و سمینار های آتی برای شما و دیگر عزیزان مفید باشدو باعث رشد همگی شود.
      باز هم ممنون بخاطر حضورتون وممنون بخاطر انتقادتون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *